یک تیم پژوهشی نابغه! اسرائیل به کشف مهمی درباره مردم ایران نایل آمده است. آنها می گویند کشف کرده اند که ایرانی ها باورمندترین مردم خاورمیانه به مردم سالاری و دموکراسی هستند!!
روزنامه کیهان در ستون ویژه خود نوشت:
ژنرال اسرائیلی: زلزله تاریخی اطراف ما در حال تکوین است
مقامات رژیم صهیونیستی با سردرگمی و نگرانی تحولات منطقه را دنبال می کنند.
فرمانده جدید نیروی هوایی ارتش اسرائیل که از روز گذشته آغاز به کار کرد، گفته است: اکنون در کشورهای همسایه ما، زلزله تاریخی درشرف تکوین است.
ژنرال عمیر اشل جانشین ژنرال عیدو نخوشتان شده است. به گزارش رادیو اسرائیل، «اشل» در مراسم معارفه خود گفت: کسانی در همسایگی ما قدرت را به دست می گیرند که تا به حال ناشناخته بوده اند. ما در محیطی که اصلا وضع آن مشخص نیست، سر می کنیم و باید منتظر هرگونه پیشامدی در اطراف خود باشیم.
رادیو اسرائیل همچنین با اشاره به سفر امروز وزیر دفاع این رژیم به آمریکا که دومین سفر وی به واشنگتن طی یک ماه اخیر است، گفت: باراک در این سفر از آمریکا خواهد خواست که کمک نظامی به اسرائیل را به میزان 680 میلیون دلار دیگر افزایش دهد. آگاهان دیپلماتیک می گویند وی در این سفر همچنین تهدیدهای سیدحسن نصرالله را نیز مطرح و بررسی خواهد کرد. رهبر حزب الله لبنان روز جمعه گذشته گفت «آن زمان که لبنانی ها به دلیل حملات اسرائیل از خانه های خود می گریختند گذشته است و اکنون موشک های حزب الله قادر هستند هر نقطه ای از اسرائیل را دقیقا هدف قرار دهند.»
در همین حال ایهود باراک در مصاحبه ای رادیویی گفته است: سطح خواسته های جامعه جهانی از ایران در مذاکرات به اندازه ای کم و پایین است که حتی اگر ایران همه آنها را هم بپذیرد و اجرا کند، همچنان خواهد توانست برنامه اتمی خود را دنبال کند و به نتیجه برساند.
از سوی دیگر دان مریدور وزیر اطلاعات و انرژی هسته ای اسرائیل و در عین حال معاون نخست وزیر به روزنامه تایمز آو اسرائیل گفت: حرف حمله به ایران احمقانه است و به ما آسیب می رساند.
وی می گوید: تحریم ها برنامه هسته ای ایران را متوقف نکرده اند و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که این اقدامات موفق شوند اما اکنون زمان توقف فشار اقتصادی و سیاسی نیست. افزایش هزینه های ایران، یک فرصت است و نه یک تضمین.
مریدور با رد ادعای جهت گیری نظامی برنامه هسته ای ایران گفته «واقعیت این است که ایرانی ها با تمام سرعت حرکت نمی کنند. آنان این کار را محتاطانه انجام می دهند، اگر اصلا در حال انجام آن باشند.
تابو می شکند یا مفنگی شده؟!
محافل خارج نشین هتاکی یک خواننده دم دستی در آلمان علیه امام هادی علیه السلام و بزرگ نمایی این موضوع از سوی رسانه های ضد انقلاب را نشانه شکست فتنه سبز می دانند.
پایگاه اینترنتی خودنویس با اشاره به اقدام موهن «ش-ن» نوشت: در واقع موضوع این است که جنبش سبز شکست خورده است و حالا اپوزیسیون شکست خورده و ناتوان در مبارزه، برای انتقام از رژیم، آمده تا منبع مشروعیت جمهوری اسلامی را که همان دین است، هدف قرار دهد غافل از این که این بار هم در دام جمهوری اسلامی افتاده اند.
خودنویس اضافه کرد: در واقع ترانه شاهین[ن] نقش یک افیون را برای اپوزیسیون شکست خورده بازی می کند.
شایان ذکر است برخی رسانه های وابسته به نفاق سبز صرفا از این جهت که حرکت اخیر موجب شکاف بیشتر میان نیروهای مذهبی با جریان لائیک می شود، ابراز نگرانی کرده اند! نفاق سبز که ابتدا با شعار نگرانی نسبت به ارزش های اسلامی و انقلاب، به عرصه سیاست پا گذاشته بود، نهایت انحطاط خود را پس از ماجرای تلخ عاشورای سال 88 آشکار کرد آنجا که مدعی شد حرمت شکنان آن روز، «مردان خداجو» بودند!
گفتنی است روزنامه «تاتس» چاپ برلین ضمن مصاحبه با ترانه خوان مبتذل مورد اشاره نوشت: او آگاهانه تابوهایی مانند همجنس بازی، اعتیاد و سکس را می شکند.
ماموران عملیات روانی اسرائیل سینه خیز رفتند!
یک تیم پژوهشی نابغه! اسرائیل به کشف مهمی درباره مردم ایران نایل آمده است. آنها می گویند کشف کرده اند که ایرانی ها باورمندترین مردم خاورمیانه به مردم سالاری و دموکراسی هستند!!
به گزارش روزنامه وال استریت ژورنال، یک تیم پژوهشی صهیونیست از طریق تماس های تلفنی اقدام به نظرسنجی از مردم 48 کشور از جمله ایران کرده اند. یووال پورات مدیریت این پروژه که استراتژیست اسرائیلی معرفی می شود در گزارش خود نوشت: این پژوهش از طریق تماس های تلفنی با ایرانیان در اواخر سال 2011 و اوایل 2012 انجام شده و نزدیک به هزار شهروند ایرانی از 31 استان این کشور، از گروه های مختلف سنی و قومی و از سطوح مختلف تحصیلی در این نظرسنجی مشارکت کرده اند. برای این نظرسنجی تماس ها با شهروندان به صورت ناشناس انجام شده است. نتایج به دست آمده از مصاحبه های شهروندان ایرانی، پژوهشگران تیم ما را شگفت زده کرد. براین اساس، اگرچه پای بندی به ارزش های محافظه کارانه نظیر سنت هم چنان چشمگیر است، اما جامعه ایران به شدت از ارزش های لیبرال(!) از جمله اهمیت خوداتکایی و نوعدوستی حمایت می کند [نوعدوستی چه ربطی به ارزش های لیبرال دارد؟!]حدود 94 درصد از مصاحبه شوندگان در این پیمایش بر «حق انتخاب آزادانه در مسائل مهم زندگی» تاکید کرده اند.
پورات در وال استریت ژورنال نوشت: تطبیق نتایج این پژوهش با نمونه های جهانی آن نشان داد که ایران در مقایسه با 47 کشور دیگر، در زمینه اشتیاق و آمادگی برای دموکراسی، از 23 کشور دیگر جلوتر است و کشورهایی نظیر امارات، مصر، مراکش، اردن و حتی کشورهای آسیایی نظیر کره جنوبی، هند و تایلند پشت سر آن قرار گرفته اند. با تطبیق آن با نمونه های اروپایی، مشخص شده که خواست دموکراسی در ایران از کشورهایی نظیر روسیه، اوکراین، اسلواکی و رومانی هم نیرومندتر است.
نکته جالب در این میان نتیجه معوجی است که یووال پورات و تیم وی گرفته اند مبنی بر اینکه؛ «در بحبوحه بحث های گسترده پیرامون برنامه هسته ای ایران، معمولا 80 میلیون جمعیت ایران فراموش می شوند... نبرد میان اسلامگرایان و لیبرال های خارج کشور در جریان است... ما در سوالات خود از تئوری ارزش های پایه ای انسان پروفسور شالوم شوارتز استفاده کردیم و سعی کردیم به برآوردهایی از ارزش ها و نیز پتانسیل جامعه برای پیشبرد فرآیند دموکراتیزاسیون برسیم. به نظر ما ساختار جامعه ایران حامی ارزش های لیبرال و در تضاد با بنیادگرایی است. این یافته ها نشان از پتانسیل بالای تغییر رژیم به سمت لیبرال دموکراسی دارد».(!)
درباره ادعای این گزارش باید گفت که تیم صهیونیست در مقدمات بحث خود کشف عجیبی نکرده و حکایت آنها حکایت همان کسی است که بخواهد دوباره چرخ را اختراع کند. به عبارت دیگر پافشاری ملت ایران بر استقلال و آزادی و مردم سالاری به اعتبار کارنامه انقلابی خود تا به امروز گواه روشنی دال بر وجود روحیات متعالی در میان ملت ایران است اما اینکه از این مقدمات، به یک نتیجه مغالطه آمیز- فاسد به اصطلاح علمای منطق- برسیم و ادعا کنیم مردم ایران کشته مرده لیبرال دموکراسی غرب و مخالف اسلام و اسلامگرایی هستند، موضوع متفاوتی است.
اولا به شهادت آقای فرانسیس فوکویاما که مدعی تئوری پایان تاریخ و سیطره لیبرال-دموکراسی بر جهان بود، این تئوری به خاطر معارضه ملت ها به نقطه ابطال رسیده است. ثانیا ملت ایران به شهادت انواع «انتخابات» و حماسه های حضور خیابانی نشان داده اند که مردم سالاری را در ظرف جمهوری اسلامی جست و جو می کنند، حاکمیتی که خود تاسیس کرده و پای آن ایستاده اند؛ همچنان که طبق نظرسنجی محافل غربی اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران از برنامه هسته ای دفاع می کنند. اسناد این ادعا را می توان در 2 انتخابات شکوهمند ریاست جمهوری و مجلس اخیر- با وجود فشار تحریم های اقتصادی و سیاسی - و حماسه های 9 دی و 22 بهمن شاهد بود و از آن سو به سرنوشت فتنه سبز که بساط آن توسط خود همین مردم جمع شد و به تصریح سران رژیم صهیونیستی «سرمایه بزرگ و پیاده نظام ارتش اسرائیل» محسوب می شد، نگریست. تیم پژوهشی رژیم صهیونیستی -بخوانید ماموران عملیات روانی- فارغ از کارهای القایی و جنگ روانی، به این عبرت اندوزی سزاوارند.
این نکته نیز شایسته یادآوری است که هر کس در دنیا مجاز به بحث درباره مردم سالاری و دموکراسی باشد، قطعا اشغالگران فلسطین و سرکوبگران مردم این سرزمین، کمترین حقی برای دم زدن از دموکراسی ندارند.
به این می گویند نوکر بادمجان!
یک سلطنت طلب فراری ادعا کرد برنامه هسته ای ایران تهدیدی برای جهان حساب می شود اما تسلیحات اتمی کشورهای غربی ترسناک و خطرناک نیست.
شیرین عبادی در مصاحبه با روزنامه فرانکفورتر روند شاو و در پاسخ این سوال که آیا به نظر شما، کشورتان به دلیل برنامه هسته ای یک تهدید برای جهان است» گفت «بله». او درباره چرایی این ادعای خود گفت «به این دلیل که تکثیر اتمی در منطقه می تواند بسیار خطرناک باشد».
خبرنگار آلمانی مجددا می گوید «فرانسه نیز بمب اتمی دارد. آیا از فرانسه نیز می ترسید؟». عبادی پاسخ می دهد «خیر. نمی ترسم، چون فرانسه یک کشور دموکراتیک است و این مردم هستند که دولت را کنترل می کنند. بنابراین هیچ گاه خطری از سوی فرانسه ایجاد نخواهد شد. ولی کشورهایی مانند ایران و پاکستان دموکراسی نیستند. شما می ترسید زیرا پاکستان بمب اتمی دارد. و مردم نگران اند که ایران نیز به چنین تسلیحاتی دست یابد. آنچه برای آنها ایجاد ترس می کند، دولت های غیردموکراتیک اند، نه بمب اتمی.» خبرنگار مجددا می پرسد اگر دوباره رفراندوم و انتخابات شود و به جای اپوزیسیون سلطنت طلب یا لیبرال، حکومت اسلامی روی کار بیاید، می پذیرید؟ که عبادی جواب می دهد شرط دموکراسی این است که سکولار باشد.
عبادی همچنین در حالی که برای فرار از مجازات و حکم دادگاه از کشور گریخته، ادعا کرده که به فکر همکاران زندانی خود هست.
یادآور می شود عبادی در روزهای اوج انقلاب اسلامی، علنا از مردم انقلابی به عنوان اوباش یاد کرده و خواستار سرکوب آنان توسط رژیم سلطنت شده بود. بنابراین و ذاتا نقاب دموکراسی به سوابق فاشیستی وی نمی خورد. ثانیا او ارتباطات گسترده ای با گروهک تروریستی منافقین دارد و از سوی همین گروهک- کسانی چون لاهیجی- نامزد دریافت جایزه نوبل شد، بنابراین ادعای وی درباره طرفداری از مردم ایران نیز مسموع نیست. ثالثا او تعمدا و به دلایل روشن، از ایران و پاکستان نام می برد اما نام رژیم نامشروع صهیونیستی را که هم دارای سلاح اتمی است و هم علت وجود و بقای آن به نسل کشی مرتبط است، درز می گیرد و متعرض تسلیحات اتمی این رژیم نمی شود.
نکته چهارم این است که اتفاقا یک رژیم بر حسب ظاهر دموکرات و سکولار (آمریکا) بمب اتمی را اولین بار تولید و برای اولین و آخرین بار در هیروشیما و ناکازاکی ژاپن (1945 میلادی) منفجر کرد و ادعای خانم عبادی درباره نسبت دموکراسی سکولار و تهدید اتمی مطلقا مزخرف است. پنجم این که همین رژیم ظاهرا دموکرات به کشورهای افغانستان و عراق- به شکل کاملا یاغی گرانه و غیرقانونی- یورش برد و میلیونها شهروند غیرنظامی را به خاک و خون کشید و مطلقا هم مردم آمریکا نتوانستند این رژیم زنجیر پاره کرده را کنترل کنند. نیز همین رژیم از اورانیوم ضعیف شده در جنگ های یاد شده استفاده کرد. و هم اکنون نیز از قتل عام مردم در بحرین جانبداری می کند. ششم این که اگر بمب اتمی خطرناک نیست چرا باید افکارعمومی را از برنامه صلح آمیز هسته ای ایران که تحت نظارت آژانس قرار دارد، ترساند؟ آیا این نهایت وطن فروشی نیست که کسی علیه مردم خود جوسازی کند؟ و اگر اصل برنامه هسته ای مسئله است چرا این خانم سرسپرده رژیم کودتایی و سلطنتی پهلوی آن زمان ساکت بود؟ گفتنی است این چندمین بار است که عبادی به خاطر توجیه مواضع آمریکا و رژیم صهیونیستی دست به رفتارهای انتحاری می زند.
رمانتیک بازی اصلاح طلبان بدتر بود یا رفوزه شدن جنبش سبز؟!
مبارزه سیاسی اپوزیسیون با جمهوری اسلامی به ویژه از زمانی که امیدوار به اصلاح طلبان شده به مبارزه رمانتیک و ملودرام بدل گشته است.
این مطلب را پایگاه اینترنتی سکولاریسم نو به قلم «الهه- ب» (از همکاران نشریه سلطنت طلبان در لندن) مورد تاکید قرار داده و با اشاره به سردرگمی برخی بازیگران فتنه سبز در موضوع انتخابات مجلس (تحریم آن و سپس دادن رأی پنهانی در مرحله اول و دعوت به تک رأی در مرحله دوم انتخابات) نوشت: شرکت در «انتخابات»، آن هم مرحله دوم مجلس، آن هم برای «رأی» دادن به «یک نفر»، آن هم با این هدف که فلان و بهمان، به راستی اگر کاسه ای زیر نیم کاسه نباشد و داوطلبانه ابراز شود، چیزی جز نمونه ای از «سیاست رمانتیک» نیست! سیاستی که رمانتیسم آن بی درنگ در برابر واقعیت عملا موجود رنگ می بازد و تبدیل به ملودرام می شود تا جایی که به حال چنین سیاست ورزان رمانتیکی باید گریست. رمانتیسم سیاسی و سیاست رمانتیک را خاتمی شروع کرد.
نویسنده اضافه می کند: بسیاری از روزنامه نگاران مدافع اصلاحات که بیشترشان حالا در خارج کشور بسر می برند، عمدتا رمانتیک نویس هستند. آسمان و ریسمان و داستان را با رشته نازک احساس به هم می بافند تا جایی که در پایان معلوم نمی شود می خواستند چه بگویند و اصلا چرا دست به قلم برده اند! در سیاست رمانتیک و مبارزه نمادین چون زبان بیش از عقل در تکاپوست، پس هر کسی هر آنچه درست می پندارد به دیگران توصیه می کند بدون آنکه حاضر باشد مسئولیت پیامدهای آن را برعهده بگیرد. فقط در لابلای این سیاست و این مبارزه است که می توان «کشف» کرد موضوع واقعا بر سر چیست. مثلا آنجا که حجت الاسلام خاتمی رئیس جمهور پیشین سرانجام مجبور می شود بگوید که منظورش از «جامعه مدنی» همان «مدینه النبی» بوده است!
در همین حال آرش بهمنی از روزنامه نگاران زنجیره ای فراری، با تخطئه بی کفایتی محافل خارج نشین به ویژه شورای هماهنگی سبز، در «بالاترین» نوشت: خارج نشینی یعنی چه؟ بارها و بارها دراین باره صحبت شده. وقتی مخالفان از ایران خارج می شوند، وارد یک فضای ذهنی می شوند و از واقعیت ها دور می افتند و نمی توانند براساس واقعیات تصمیم بگیرند و... در ساخت و تغییر ذائقه مردم نقش کمتری دارند و اگر هم قرار باشد کاری انجام دهند، بس دشوار و طاقت فرسا خواهد بود.
نویسنده وبلاگ مرثیه های خاک سپس با اشاره به فعال شدن برخی اصلاح طلبان نظیر موسوی لاری، ابطحی، حضرتی، جهانگیری، شکوری راد، مجید انصاری، عبدی، کولایی و خانیکی در هفته نامه ای که توسط تیم شهروند و شرق اداره می شود، نوشت: مطالب این نشریه در تأیید رأی خاتمی در انتخابات مجلس است. از آن طرف نزدیک به یک سال و نیم از تشکیل شورای هماهنگی سبز می گذرد، دیگر گروه های اپوزیسیون نیز سوابق چندین ساله در خارج از کشور دارند، بعد از جنبش سبز تعداد زیادی از نیروهای سیاسی از کشور خارج شده اند و... نتیجه کار همه آنها در این مدت چه بوده؟ متاسفانه باید گفت که جمع این فعالیت ها، نتیجه ای نزدیک به صفر را نشان می دهد.
نویسنده : علی فریدی » ساعت 6:50 عصر روز جمعه 91 اردیبهشت 29