سفارش تبلیغ
صبا ویژن


درباره نویسنده
صفیر مقاومت
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده

Instagram
آرشیو وبلاگ
تیر 1389
مرداد 1389
شهریور 1389
مهر 1389
آبان 1389
دی 1389
بهمن1389
اردیبهشت90
مرداد90
مهر90
آذر90
دی90
بهمن90
اردیبهشت91
شهریور91
مهر91


لینک دوستان

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
صفیر مقاومت


لوگوی دوستان







 RSS 

کمپین تحریم کالاهای صهیونیستی راه اندازی شد

 

متن بیانیه

امام خیمنی (ره):
رابطه با اسرائیل و عمال آن چه رابطه تجاری و چه رابطه سیاسی، حرام و مخالف با اسلام است . باید مسلمین از استعمال امتعه اسرائیل خودداری کنند .(صحیفه نور / ج یک / ص 1329 )

مقام معظم رهبری:
هر کس در راه غزه و حمایت از غزه کشته شود شهید است. دی ماه 87، جنگ 22 روزه غزه


در حالی که در آستانه سی و چهارمین سال بزرگداشت روز جهانی قدس قرار گرفته ایم که متاسفانه می بینیم در تحریم اسرائیل و صهیونیست جهانی هنوز راهی پیموده نشده پیش رو داریم. و تنها به حرف بسنده کرده ایم. در حالی که جنایاتکاران صهیونیستی غزه را در محاصره قرار می دهند، و با فشار لابی ها خود در آمریکا تحریم های فلج کننده علیه ملت ما وضع می کنند اما از آن طرف شرکت های صهیونیستی آن هم کالاهای غیرضروری و غیرتلنولوژی در ایران فعالیت می نمایند. و سود عاید آن را نیز علیه خودمان بکار می برند...

چند سالی است مردم چشم به مسئولین دوخته اند تا بجز شعار و تصویب قانون های پی در پی اقدامی عملی انجام دهند. در صهیونیستی بودن این شرکت ها همین بس که هیچکدامیک از مسئولین جرات ندارند گناه آن را بخرند و صهیونیستی بودن این شرکتها را رد کنند تا جایی که یکی از مسئولین دولتی به خبر یکی از خبرگذاری ها سراسیمه جوابیه می فرستد و صهیونیستی نبودن نستله را تکذیب می کند (حجت الاسلام میرتاج الدینی)

البته بعضی مسولین با ساده لوحی تمام بیان می دارند اگر این چند شرکت را تحریم کنیم جوان های ما بیکار می شوند! اما داشتن کار به چه قیمتی؟ به قیمت ریخته شدن خون مسلمان فلسطینی؟؟؟ هیهات منه الذله که اگر میخواستیم اینگونه بیاندیشیم که پس چرا انقلاب کرده ایم..؟؟؟ از طرفی دیگر اینها گویا یادشان رفته با باز شدن پای بعضی از این شرکت ها از جمله نستله به ایران شرکت های مواد غذایی همچون غنچه جمع شدند و جوان های بسیاری نیز بیکار شدند...

مسئولین باید بدانند مردم از شعار و حرف خسته شده اند، مردم از بهانه های مسئولین مبنی بر ضعف قانونی خسته شده اند. تاکنون دو بار قانون سال 69 اصلاح شده است تا به اصطلاح خودشان جلوی فعالیت چند شرکت معدود صهیونیستی گرفته شود اما همچنان این شرکت ها به فعالیت های خود ادامه می دهند. تا جایی که شائبه در اذهان عمومی نقش بسته است که دست بعضی از مسئولین و آقا زاده ها آلوده به شرکت های صهیونیستی در ایران شده است و با لابی و نفوذ خود مانع از تحریم این شرکت ها می شوند.

لذا این کمپین ضمن قطع امید از مسئولین از آحاد مردم مسلمان دعوت می نماید که بصورت خودجوش به تحریم این چند شرکت معدود و کالاهای غیرضروری مصرفی صهیونیستی اقدام کنند، تا شاید مسئولین کمی به خود آیند و از مردم و رهبری که همواره مدیون آنها هستند، احساس شرمندگی نمایند.

این کمپین همچنین از همه اهالی رسانه و مراکز فرهنگی مستقل در خواست دارد به این کمپین بپیوندند و با حمایت خود در این مسئله قدم بردارند...

در پایان یادآوری می شود این کمپین به همت جمعی از دانشجویان و طلاب با همکاری جبهه وبلاگی غدیر و موسسه نورقدس جوان تشکیل شده است و از عموم مردم و رسانه ها دعوت می کند که به این کمپین بپیوندند.

آدرس وبلاگ این کمپین http://tahrimeisrael.parsiblog.com/ می باشد.



نویسنده : علی فریدی » ساعت 1:51 صبح روز جمعه 92 شهریور 22


کمتر از دو ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده و بحث های شور و شیرین مربوط به آن مطرح است.

آیا شما در مورد مسائل سیاسی بحث می کنید؟ آیا بحث های شما درست است؟ آیا اشتباهی در حرف هایتان می بینید؟ به نظر شما کی درست فکر می کند؟

کسی بهتر فکر می کند که به حرف های دو طرف بحث گوش می کند و بدون این که بی احترامی به فردی کند یا بخواهد من من کند و وارد جر و بحث شود، مورد انتخابی خود را در ذهنش برای انتخابی درست و تغییری مثبت نگه می دارد و عمرش را برای دفاع از کسی یا چیزی نمی گذارد چرا که ممکن است انتخابش درست نباشد.

ما با انتخاب هایمان از هم جدا می شویم چرا که اگر همه یک انتخاب داشتیم تمام زندگی مان مانند یکدیگر بود مانند مثال هایی چون رشته تحصیلی، نوع کتاب مورد علاقه، رنگ لباس و ...

انتخاب هر کس شأن آن شخص را نشان می دهد، انتخاب هر کس شخصیت آن شخص را نشان می دهد و یا حتی سبک زندگی فرد را مشخص می سازد.

ما انتخاب می کنیم اما آیا درست است که از انتخابمان دفاع صرف کنیم؟

من و شما برای انتخابات آینده به فردی می اندیشیم اما آیا حتما انتخابمان درست است و ما می توانیم شناختمان از آن فرد را مطلقا درست بدانیم؟

دوست من بیا تا

سعی کنیم به تمام حرف ها گوش دهیم و خودمان انتخاب کنیم.

داد و فریاد نکنیم (چرا که کسی با دفاع از نامزد خاصی از مردم به نو و نوایی نرسیده است) البته یادمان باشد که جاهای دیگر از حقمان به هیچ وجه نگذریم.

کسی را به سخره نگیریم(چرا که ممکن است حرفش درست باشد).

با هر فردی برخورد انسانی داشته باشیم.

همدیگر را دوست بداریم و احترام را فراموش نکنیم.

انتخاب کنیم تا در تغییرات(ی که ممکن است در کشور بیفتد) شریک باشیم.

البته ممکن است حرف های بنده هم غلط باشد اما قبول کردن یا قبول نکردن با خودتان...

موثر باشید

نویسنده: علی فریدی



نویسنده : علی فریدی » ساعت 4:0 عصر روز جمعه 92 اردیبهشت 6


آرامش سنگ یا آرامش برگ ؟ 
 
مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود.

استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست
.

مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: "عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم
ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"

استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین را داخل نهر آب انداخت و گفت: به این برگ نگاه کن
وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد و با آن می رود.
سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.

استاد گفت: "این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب
غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را؟!"

مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت: "اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز
آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست! لااقل سنگ می داند کجا ایستاده وبا وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامشسنگ را ترجیح می دهم!"

استاد لبخندی زد و گفت: "پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟

اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که
هستی آرام و قرار خود را از دست مده."

استاد این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد
.

چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسید: "شما اگر جای من بودید
آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟"
استاد لبخندی زد و گفت: "من تمام زندگی خودم را با اطمینان به خالق رودخانههستی و به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستمکه همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمیشوم و من آرامش برگ را می پسندم ... 



نویسنده : علی فریدی » ساعت 1:3 صبح روز دوشنبه 91 اسفند 7